حجتالاسلام والمسلمین مجید رضایی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه مفید و عضو شورای فقهی بانک مرکزی، درباره میزان تحقق اقتصاد اسلامی اظهار کرد: در طول چند دهه اخیر ادبیاتی نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه در مجموعه محیطهای علمی در جهان به عنوان اقتصاد اسلامی مطرح شده و پس از آن بانکداری اسلامی، بیمه اسلامی و بازار مالی اسلامی یا بازار سرمایه اسلامی به تدریج مطرح شد و این پدیده تحولات مختلفی در دانشگاهها و محیطهای علمی پیدا کرده است. در طول این چند دهه کتابها و مقالات زیادی نگاشته شده و در واقع ادبیاتی در حوزه اقتصاد اسلامی پدید آمده است.
لزوم توجه به ادبیات موجود در زمینه اقتصاد اسلامی
وی ادامه داد: اگر قرار است کسی بخواهد در این زمینه اظهارنظر کند علیالقاعده باید به این ادبیات توجه کند چراکه بدون لحاظ این ادبیات موجود، قضاوت در این زمینه کامل نیست. حداقل بعد از نوشتن کتاب «اقتصادنا»ی شهید صدر در بین متفکران فقه اهل بیت و حوزههای علمیه این دیدگاه بیشتر تقویت شد که ما در قبال مکاتب اقتصادی که در دنیا مطرح است مثل سرمایهداری و سوسیالیسم که به ویژه در قرن بیستم اوج زیادی داشت باید چگونه عمل کنیم.
رضایی اظهار کرد: طبق نظریات اندیشمندان زیادی میتوانیم دیدگاههای کلی اسلام در زمینه اقتصاد را با استفاده از متن کتاب خدا، احادیث مختلفی که در زمینه مسائل اقتصادی و بازار مطرح است و همچنین سیره مسلمانان در طول این سالیان و به ویژه دوران شکلگیری حکومت اسلامی در زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و با استفاده از مجموع تجاربی که در طول این قرون پیش آمده است به گونهای تنظیم کنیم که در زمینههای مختلف در مکاتب اقتصادی پاسخگو باشد.
عضو کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار درباره سؤالاتی که در زمینه اقتصاد اسلامی وجود دارد تأکید کرد: این سؤالات عمدتاً به این برمیگردد که اصول و معیارهای اقتصادی در اسلام چگونه است؟ آیا اسلام اقتصاد را به رسمیت میشناسد یا خیر و تا چه اندازه به تحولات دنیا در زمینه معیشت و امثالهم توجه میکند؟ در اسلام مالکیت چگونه است و آیا همانند سرمایهداری بر مالکیت فردی یا همانند سوسیالیسم بر مالکیت اجتماعی توجه کرده یا هر دو را قبول دارد یا به گونهای دیگر از مالکیت معتقد است؟ سؤال دیگر این بود که اسلام در حوزه اقتصاد در مورد آزادیهای اقتصادی و بازار آزاد که دولت دخالتی حداقلی داشته باشد دیدگاهش چیست؟
عضو شورای فقهی بانک مرکزی بیان کرد: همچنین اقتصاد اسلامی به تعبیر شهید صدر، جزئی از کل و مرتبط با اخلاق، معارف اسلامی و بخشهای دیگر اسلام است. این هم نکته مهمی بود که باید به آن پاسخ داده میشد. نکته دیگر اینکه کلام، تفسیر و فقه، جزئی از علوم اسلامی است لذا مکتب اقتصادی اسلام چه ارتباطی با این امور دارد و چگونه با فقه و حقوق اسلامی ارتباط پیدا میکند. پاسخ به این پرسشها نشانگر این بود که مکتب اقتصادی که اسلام به آن توجه دارد با مکتب سوسیالیسم و سرمایهداری و احیاناً سایر مکاتبی که ممکن است وجود داشته باشد متفاوت است. اندیشمندان شیعه و اهل سنت به این مطالب رسیدند و حتی اندیشمندان غیر مسلمان پذیرفتند که از درون فقه اسلام چیزی بیرون میآید که متفاوت از سایر مکاتب است.
وجود تمایز میان اقتصاد اسلامی و سایر مکاتب
این کارشناس مسائل اقتصادی یادآور شد: جواب به این سؤالات اگر به صورت کلی داده میشد تفاوت مکتب اقتصادی اسلام و غیر اسلامی مشخص میشد لذا افراد مختلفی از جمله شهید صدر به این سؤالات پاسخ دادند و مشخص شد مکتب اقتصادی اسلام با سایر مکاتب تفاوت جدی دارد. نکته دیگر اینکه در دنیای معاصر با علم اقتصاد جدید مواجه هستیم که رفتارهای اقتصادی انسان همانند مصرف، کار، پسانداز، عرضه، تخصیص درآمد و ... را بررسی میکند. بخشی از اقتصاد هم به نهادهایی همانند بازار برمیگردد که در جامعه شکل میگیرد و رفتارهای آن نیز مورد توجه است و اینکه بازار انحصاری و رقابتی چگونه شکل میگیرند. علم اقتصاد در واقع رفتارهای فرد یا نهادها را در کل جامعه در قالب اقتصاد خُرد و کلان بررسی میکند.
وی ادامه داد: مسئله این بود که آیا اسلام علم اقتصادی جداگانهای دارد یا خیر؟ اندیشمندان معتقدند بود که رفتار اقتصادی افراد ما باید متمایز از رفتار افراد غربی باشد لذا اگر بتوانیم رفتارهای افراد را از لحاظ ذهنی پیشبینی و به صورت منطقی تحلیل کنیم، میتوانیم علم اقتصاد اسلامی را شکل دهیم. شهید صدر هم میگوید اگر جامعه اسلامی شکل بگیرد چنین چیزی ممکن است بنابراین مکتب اقتصاد اسلامی قابلیت تدوین پیدا کرد، در نظر برخی بزرگان تدوین شد و علم اقتصاد اسلامی هم قابلیت تدوین پیدا کرده است. حال اگر علم اقتصاد اسلامی و مکتب اقتصاد اسلامی در یک جا پیاده شوند آنگاه نظام اقتصادی اسلام هم شکل میگیرد.
رضایی درباره تفاوتهای فقه اقتصادی اسلام با اقتصاد اسلامی اظهار کرد: از مجموع این مطالب مشخص میشود این مطالب فقه و معارف دینی نیست؛ گرچه از آنها بسیار بهرهمند میشود. اقتصاد اسلامی مجموعاً یک رشته علمی است بنابراین اگر کسی میخواهد در این زمینه تخصص داشته باشد باید به صورت دقیق از اقتصاد جدید استفاده کند و مجموعه مباحث اقتصاد جدید اعم از خُرد و کلان و نظام سوسیالیستی را از نظر بگذارند و روشن شود اسلام با کدام بخشها اختلاف نظر پیدا میکند. در این شرایط بخش مهمی از بحث حل میشود و شاید اختلاف نظرها به مقدار کمی برسد.
منبع: ایکنا