به گزارش پورتال بانکداری اسلامی، دکتر عبیدالله عصمت پاشا، از اساتید مطرح بانکداری و مالی اسلامی، به تازگی یادداشتی را تحت عنوان «بانک های اسلامی؛ بسیار بزرگ برای ورشکسته شدن یا بسیار کوچک برای موفق شدن؟» تدوین نموده که در آن به اهمیت اندازه بانک در صنعت بانکداری (با مطالعه موردی بانکهای اسلامی) پرداخته است. در ادامه خلاصه ای از این یادداشت ارایه می شود:
«مسأله اندازه در صنعت بانکداری به عنوان یک صنعت برخوردار از صرفه اقتصادی، دارای اهمیت است. در واقع برای داشتن هزینه رقابتی مناسب، لازم است هزینههای ثابت بالا در تعداد زیادی از تبادلات پخش شوند. این امر نیازمند یک اندازه قابل توجه است.
وقتی بانکها خیلی بزرگ میشوند، ممکن است دو اتفاق رخ دهد: نخست اینکه گسترش بیش از حد باعث کاهش کارآیی میشود. این وضعیت را میتوان به هزینههای ادارای و مدیریتی بالاتر، کیفیت پایینتر اعتبار ارائه شده و در نتیجه سودآوری پایینتر تفسیر نمود. در حالی که این عوامل داخلی هستند، برخی فشارهای خارجی نیز وجود دارند که در بانکهای بزرگ ایجاد میشوند.
ناظران و سیاستگذاران بانکی به دلیل تجارب به دست آمده از دوران رویارویی با بحرانهای مالی و ریسکهای نظاممند، از بزرگ شدن بانکها خوشنود نمیشوند. در واقع به دلیل ماهیت بهم پیوسته کسب و کار بانکداری، چنانچه یک بانک بزرگ دچار لغزش شود، این پتانسیل وجود دارد که کل سیستم بانکداری دچار سقوط شود. در چنین مواردی دولت متعهد میشود اقداماتی را برای جلوگیری از بروز بحران سیستمی و نجات بانک انجام دهد. در این مواقع اصطلاح «بسیار بزرگ برای ورشکسته شدن» به کار میرود.
اگر چه اندازه در بانکداری مهم است، اما بیتردید حجم وسیعی از مبادلات در سیستم بانکی انجام میشود. از طرفی، بانکها باید به اندازه کافی بزرگ باشند که بتوانند از صرفه اقتصادی در مقیاس بهره برده و از بهرهوری هزینه نیز منتفع شوند. از سوی دیگر، آنها نباید خیلی بزرگ باشند تا به پتانسیلی برای ریسک نظاممند مبدل شوند. به نظر میرسد یک اندازه بهینه در رابطه با توسعه بانکها وجود داشته باشد. مطالعاتی انجام شده که به بررسی موضوع اندازه بهینه بانک و پیامدهای یک اندازه نامناسب پرداخته است. البته اکثر این مطالعات در رابطه با کشورهای توسعه یافته انجام شده است. در واقع میتوان گفت مطالعات اندکی درباره اندازه بانک در کشورهای در حال توسعه و حتی درباره بانکهای اسلامی موجود در آنها انجام شده است.
برای بررسی این موضوع، یک پژوهش جدید در مرکز بین المللی INCEIF ، به بررسی 249 بانک در 12 کشور اسلامی در حال توسعه و دارای سیستمهای بانکداری دوگانه، پرداخته است. این نمونه 63 بانک اسلامی در 12 کشور را شامل میشد. علاوه بر بررسی تأثیر اندازه بر عملکرد، این مطالعه دو پرسش مهم دیگر را نیز مورد توجه قرار داده است:
اول، آیا اندازه بانک تأثیر یکسانی بر عملکرد بانکهای اسلامی مانند تأثیر آن بر بانکهای متعارف دارد؟
دوم، آیا بانکهای اسلامی دارای اندازه مناسب برای رقابتی بودن هستند یا برای موفق شدن بسیار کوچک هستند؟
در این مطالعه، اندازه دارایی بانک نسبت به سودآوری و بهرهوری هزینه آن مقایسه گردید. در تمام 249 بانک، نتایج نشاندهنده یک رابطه مشخص هستند. بانکهای دارای اندازه دارایی کمتر از دو میلیارد دلار آمریکا (8.22 میلیارد رینگیت)، بهرهوری هزینه ندارند حتی اگر تا حدودی سودآور باشند. بهرهوری زمانی افزایش مییابد که بانکها به اندازه دارایی حدوداً دو میلیارد دلاری برسند. بهرهوری هزینه و سودآوری همراه با رشد اندازه دارایی افزایش می یابند؛ با این حال، همانطور که اندازه دارایی به بیش از پنج میلیارد دلار میرسد، حداکثر سودآوری به حدوداً هفت میلیارد دلار تنزل می یابد.
در اینجا اندازهها کوچک به نظر می رسند، عمدتاً به این دلیل که جامعه نمونه از بانکهای کشورهای اسلامی در حال توسعه تشکیل میشود. باز هم، روابط در اینجا مشابه با روابطی ظاهر میشوند که برای بانکهای کشورهای توسعه یافته صرفا از یک مقیاس بزرگتر مستندسازی شدهاند. از نقطه نظر سیاست کلان، این نسبت را می توان بوسیلهی اصلاح زیرساختارهای سیستم مالی و نظارت محتاطانه کاهش داد. این واقعیت وجود دارد که بانکهای کشورهای توسعه یافته با اندازههای بسیار بهینهتر از بانکهای مشخص شده در این مطالعه مستند شده اند. لذا در بانکهای کشورهای در حال توسعه باید زیرساختارهای سیستم مالی بهبود یافته و نظارت مؤثرتر انجام شوند.
نتایج جالب در این مطالعه نشان میدهد در بخش بانکداری اسلامی نسبت به بانکداری متعارف، تعداد بیشتری از بانکهای کوچک وجود دارد که در حال رقابت میان خودشان هستند. این پژوهش مشخص میکند که بانکهای اسلامی، با فرض کوچک بودن آنها، از نظر صرفه اقتصادی، به وضوح شرایط نامساعدی دارند. این وضعیت بواسطهی هزینه های سنگین، بدتر می شود و شرایط نامساعد بانکهای کوچک را نیز تشدید میکند. ممکن است بانکهای اسلامی بوسیله فناوریهای جدید تضعیف شوند که با توجه به سرمایه گذاری سنگین، نیازمند اندازه قابل توجه بانک است. این مطالعه به وضوح به این واقعیت اشاره دارد که ممکن است بسیاری از، شاید هم اکثر بانکهای اسلامی در کشورهای در حال توسعه برای رقابتی بودن یا همکاری هدفدار با اهداف اقتصادی جامعه، بسیار کوچک باشند.
برای سیاستگذاران در کشورهای برخوردار از بانکهای اسلامی در سیستم بانکداری دوگانه، جلوگیری از پدیدهی «بسیار بزرگ بودن برای ورشکسته شدن» چالش مهمی نیست. اما به نظر میرسد حصول اطمینان از این مسأله که اندازه بانکهای اسلامی برای موفق شدن بسیار کوچک نباشد، اهمیت زیادی دارد.»
علاقهمندان میتوانند جهت دریافت متن کامل یادداشت فوق به این نشانی مراجعه نمایند.
فرشته ملاکریمی