مردم حق انتخاب بین بانک اسلامی و متعارف داشته باشند

کد خبر: 171338 دوشنبه 19 آبان 1393 - 15:27
مردم حق انتخاب بین بانک اسلامی و متعارف داشته باشند

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، بیش از سی سال از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا می‌گذرد؛ قانونی که بنا بود اجرایی شدن آن در نهایت نظام بانکی ما را به بانکداری اسلامی رهنمون کند اما اکنون مجلس شورای اسلامی کارگروهی برای اصلاح این قانون تشکیل داده است که خود نفس تغییر این قانون نیز دارای موافقین و مخالفینی است. برای بررسی بیشتر این موضوع، دستاورهای اجرای این قانون در این مدت، موانع تحقق بانکداری اسلامی و... با دکتر کامران ندری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که بخش دوم این مصاحبه در ادامه می‌آید:

بخش نخست این مصاحبه را اینجا مشاهده کنید.

 

اکنون اکثر فقها اصل قانون بانکداری بدون ربا را بدون اشکال می‌دانند ولی در هنگام اجراء، همه شاکی بوده و از وجود ربا در نظام بانکی ایران گلایه‌مند هستند و حتی در بین برخی از اقتصاددانان و فقها هم این اختلاف نظر درباره ربوی  یا غیر ربوی بودن اقتصاد ایران وجود دارد. شما دلایل این اختلاف‌نظرها را چه می‌دانید؟

متن قانون از نظر فقها، مخصوصا فقهای شورای نگهبان که در اینجا مرجعیت دارند مغایرتی با موازین شرعی ندارد اما هدف از حذف ربا، حذف ربا بر روی کاغذ نیست بلکه هدف، حذف ربا از عملیات بانکداری در عرصه واقعیت است. فقها وقتی به قانون نگاه می‌کنند می‌گویند ما در قوانین موضوعه خودمان ربا را حذف کردیم اما مراجع و فقهایی که عملکرد نظام بانکی را نگاه می‌کنند، می‌بینند که شائبه ربا در نظام بانکی ما به اضافه موضوع دیگری و فعل مذمومی که به ربا اضافه شده است وجود دارد و ما اکنون در این  سیستم، دو مشکل را از نظر شرعی داریم که هم شائبه ربا در آن وجود دارد و هم به خاطر حفظ ظاهر باعث شده‌ایم مردم رفتار ناپسندی را از خود بروز دهند که اگر سیستم بانکداری متعارف وجود داشت این مشکل پدید نمی‌آمد. حال در پاسخ به این پرسش که چرا این مسئله ایجاد شد؟ به نظر من این مسئله، یک دلیل اصلی و یک دلیل کم اهمیت‌تر دارد . دلیل اصلی، این است که ما طرح و ایده‌ای که هنوز در جایی اجرایی نشده بود را یکباره در سال 62  بر کل نظام بانکی ساری و جاری کردیم و دلیل دیگر، این است که عملیات بانکی و روش‌های تأمین مالی بانکداری اسلامی و روش‌های تخصیص و تجهیز منابع را به روش‌های خاصی منحصر کردیم و به بانک‌ها اجازه ندادیم که با نوآوری و خلاقیت، روش‌های جدیدی را مورد استفاده قرار دهند و به این دو دلیل  اکنون نمی‌توانیم عملکرد قانون عملیات بانکی بدون ربا را بعد از سه دهه مثبت ارزیابی کنیم و این اختلاف‌نظرها هم درباره این قانون وجود دارد.

 

همانگونه که اطلاع‌دارید این قانون اکنون در مجلس در حال تغییر است و پیش‌نویس آن هم آماده شده و به کمیسیون اقتصادی تقدیم شده است اما خود تغییر این قانون دارای موافقین و مخالفینی است. سؤال این است که شما شخصا با تغییر یا اصلاح این قانون موافقید یا مخالف؟ و استدلا‌‌ل‌های خود را برای موافقت یا مخالفت بیان کنید.

قطعا تغییرقانون با توجه به تجربه‌ای  که ما در سه‌ دهه داشته‌ایم می‌تواند کمک کند و مؤثر باشد اما اینکه چقدر مؤثر باشد بستگی دارد که در این تجدیدنظر به آن دو علتی که به آن اشاره کردم تا چه اندازه توجه شده باشد؟ من علت اینکه می‌گویم نتایج اجرای قانون بانکداری بدون ربا را مثبت ارزیابی نمی‌کنم این است که این را بر کل بانک‌ها جاری کرده‌ایم و اگر این موضوع در تجدید‌نظر هنوز باقی مانده باشد و هیچ فکری به حال آن هم نشده باشد به نظر من حتی با  تغییر قانون، در سی‌سال آینده هم ممکن است وضع ما خیلی بهبود پیدا نکرده باشد و دلیلش این است که ما انگیزه‌ای برای اینکه بانک‌ها به معنای واقعی کلمه منطبق با اصول و موازین بانکداری اسلامی عمل کنند ایجاد نکردیم و دلیلش هم این بود که از بالا یک چارچوب به آنها می‌دهیم و می‌گوئیم که باید در این چارچوب عمل کنید و رقابتی هم برای اینکه نوآوری اتفاق بیفتد به وجود نمی‌آید. بنابراین گرچه تجدیدنظر در قانون می‌تواند ما را به یک قانون جدیدی برساند که نسبت به قانون قبلی بهتر است اما اگر مسائل اصلی و ریشه‌ای، در قانون جدید هنوز وجود داشته باشد نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم با قانون جدید همه چیز آن‌گونه که دوست داریم تغییر کند و قطعا ما به اندازه‌ای که کشورهای اسلامی اکنون در زمینه بانکداری اسلامی پیشرفت کرده‌اند پیشرفت نخواهیم کرد؛ چراکه آنها داخل نظام‌شان، رقابتی بین بانک‌های اسلامی و بانک‌های متعارف ایجاد کرده‌اند و بانک‌های اسلامی برای اینکه  بتوانند سهم بیشتری از بازار را به دست بیاورند مجبورند نوآوری  داشته باشند و واقعا اسلامی عمل کنند، چون اگر مردم مشاهده کنند این بانک‌ها اسلامی عمل نمی‌کنند به سراغ بانکداری متعارف موجود می‌روند؛ بنابراین به طور درون‌زا در نظام بانکی‌ای که هر دو سیستم اسلامی و متعارف را داراست محرک‌های رشد و توسعه بانکداری اسلامی بیشتر است.

 

یعنی شما معتقدید اگر این موانع از میان برداشته شود این پتانسیل در جامعه ما وجود دارد که شاهد حرکتی اساسی به سمت بانکداری اسلامی باشیم؟

اگر این موضوعاتی که عرض کردم در تجدیدنظر در قانون جدید مورد توجه قرار گیرد به نظرم پتانسیل زیادی برای توسعه بانکداری اسلامی در کشور ما وجود دارد که مانع اولش همین قانونی است که اکنون به همه بانک‌ها تحمیل می‌شود. اگر این موانع برداشته شود، این پتانسیل باعث می‌شود ما با موجی از نوآوری‌ها در عرصه بانکداری اسلامی مواجه شویم که البته باید نظارت باشد و دقت کنیم که بانک‌ها از عنوان بانکداری اسلامی سوءاستفاده نکنند و فریب و تقلب در کار نباشد ولی به صورت درون‌زا به این دلیل که بانک‌های اسلامی تمایل به جذب مردم دارند مجبورند هم نوآوری داشته باشند و هم اصول و موازین  شرعی را به معنای واقعی کلمه رعایت کنند. بنابراین تجدیدنظر لازم است و باید انجام شود و در تجدیدنظر با توجه به تجربه‌ای که در سی سال  گذشته داشته‌ایم آنچه که اتفاق خواهد افتاد از آنچه تاکنون اتفاق افتاده است بهتر است اما اینکه تا چه اندازه می‌تواند از حیث انطباق با  موازین شرعی باعث تحول در  نظام بانکداری ما شود به این بستگی دارد  که تصویب‌کنندگان قانون جدید همانند قبلی‌ها این اشتباه را مرتکب نشوند که بگویند همه بانک‌ها باید از این چارچوب استفاده کنند بلکه دو چارچوب اعلام کنند و بگویند کسانی که مدعی و معتقدند که می‌میتوانند در چارچوب بانکداری اسلامی عمل کنند می‌توانند وارد این حوزه شوند.

 

منظور این است که مشکلی که ما اکنون داریم، این است که بسیاری از افراد معتقدند قانون قبلی اجرایی نشده و قانون جدیدی هم اگر نوشته شود ممکن است اجراء نشود و بر روی دغدغه‌ها انگشت می‌گذارند که دلیل اجرایی نشدن قوانین نبود دغدغه در بین هم مسئولین و هم مردم است و اگر چند قانون دیگر هم در این زمینه نوشته شود به دلیل نبود دغدغه بانکداری اسلامی در کشور چنین چیزی محقق نخواهد شد. شما تا چه اندازه با این نظر موافقید؟

به نظر بنده، جامعه این دغدغه را دارد و مسئولان هم دارند اما روش‌شان، روش غلطی است. مسئولان که نمی‌توانند این نظام بانکی گسترده‌ای که کشوری به این پهناوری را دربرگرفته است مورد به مورد تحت نظارت قرار دهند که آیا موازین شرعی را رعایت می‌کنند یا نه؟ و در کنار موازین شرعی مباحث دیگری هم هست که باید مورد نظارت قرار بگیرد. در رابطه با اینکه آیا بانک‌ها در حال شرعی عمل کردن هستند یا نه؟ به نظرم بهترین ناظر خود مردم هستند و درک می‌کنند این عملیات، اسلامی هست یا نه؟ چون مردم متوجه مسائل شرعی هستند و اگر هم شک کنند از آگاهان به امور شرعی سؤال می‌کنند؛ بنابریان مطمئن باشید اگر ما دو نوع بانکداری اسلامی و متعارف داشته باشیم اگر مردم متوجه شوند بانکی اسلامی عمل نمی‌کنند سراغش نمی‌روند و برعکس. نکته‌ای که مهم است این است که ما رشد بانکداری را باید از پائین و به صورت درون‌زا ایجاد کنیم.

 

چگونه می‌توانیم این درون‌زایی را ایجاد کنیم؟

تنها در صورتی می‌توانیم این کار را انجام دهیم که اجازه دهیم بانک‌های اسلامی در کنار بانک‌های متعارف فعالیت کنند و در اثر رقابتی که بین اینها به وجود می‌آید و با توجه به اینکه بدنه جامعه و مردم، مسلمان هستند مطمئن باشید بانک‌های اسلامی توسعه پیدا می‌کنند و وضعیتی که پیش خواهد آمد به احتمال زیاد از وضعیتی که اکنون مشاهده می‌کنیم بهتر خواهد بود.

 

آیا با رفتن به سمت این سیستم دوگانه، بخشی از اهداف ما در زمینه بانکداری اسلامی محقق خواهد شد و شاهد نوآوری‌ها در عرصه بانکداری اسلامی هم خواهیم بود؟

بنده تنها نکته‌ای که بر روی آن تأکید دارم همین است که باید به صورت درون‌زا بتوانیم به رشد بانکداری اسلامی کمک کنیم. باید به سمت سیستم دوگانه برویم و باتوجه به مسلمان بودن مردم جامعه اگر عملیات بانک‌ها منطبق با شرع باشد، بنده معتقدم این موضوع به شدت رشد و توسعه پیدا می‌کند و خالق  نوآوری‌هایی خواهد شد که می‌تواند به روش‌هایی که سایر کشورهای اسلامی ابداع می‌کنند تنه بزند و به نظرم این پتنسیل در جامعه ما از بقیه کشورهای اسلامی بیشتر است، فقط مشکلی که وجود دارد این است که می‌خواهیم کارها را دستوری پیش ببریم و این دیگر یک بحث اقتصادی نیست بلکه بحثی جامعه‌شناختی است که نمی‌دانم چرا در ایران برای رسیدن به آن مدینه فاضله اسلامی که رسیدن به آن آرزوی همه ماست می‌خواهیم به صورت دستوری عمل کنیم؟ درحالی‌که حذف ربا از نظام بانکی و تحقق بانکداری اسلامی باید درون‌زا باشد و از پائین صورت گیرد و این نکته‌ای است که باید در همه طراحی‌های ما مورد توجه واقع شود و متأسفانه مغفول مانده است.

 

یعنی شما معتقدید موفقیت یک بانک اسلامی همانند بانک اسلامی اردن که تا آنجا که بنده اطلاع دارم قوانین شرعی را رعایت کرده و موفقیت‌هایی هم حاصل کرده است به صورت دستوری حاصل نشده است؟

نه. چون وقتی در آنجا دو سیستم اسلامی و متعارف وجود دارد، دیگر اجباری در کار نیست.

 

ولی شما فرمودید این اتفاق باید از پائین رخ دهد درحالیکه به عنوان مثال، هم مردم اردن و هم ایران مسلمان هستند پس چرا در آنجا این اتفاق می‌افتد اما در ایران چنین موفقیتی حاصل نمی‌شود؟

همانگونه که عرض کردم این یک موضوع فرهنگی است و مشکل ما در ایران است می‌خواهیم به صورت دستوری، بانک‌ها را اسلامی کنیم و به نظرم، برای مردم ما نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر، مسائل دینی مهم‌تر است لذا ممکن است در اردن رشد بانکداری اسلامی در سال 5 درصد باشد و پیش‌بینی من این است که اگر زور و اجباری در کار  نباشد و اجازه دهیم که خود مردم روش‌های جدید را برای جایگزین کردن روش‌های ربوی پیدا و اجراء کنند رشد بانکداری اسلامی در کشور ما بیشتر خواهد بود و به نظرم پتانسیل بانکداری اسلامی در ایران هم به جهت توانایی در ارائه نوآوری‌های جدید و هم به جهت اعتقادی بیش از اردن است و چون ریشه‌دار است قطعا اگر تکلیف و اجباری نباشد موفقیت‌های بیشتری کسب‌ خواهد شد. پس بهتر است چارچوب اولیه را به بانک‌ها ارائه دهیم اما محدودیتی برای آن قائل نشویم و در تجدیدنظری که قرار است در قانون عملیات بانکی بدون ربا رخ دهد این نکته بسیار مهم است و نکته مهم دیگری که باید عرض کنم این است که آنچه که باید از آن اجتناب کنیم بانکداری اسلامی دستوری است و این دستوری بودن باید از نظام اقتصادی ما حذف شود.