گفتگو از فاطمه محمدی
استاد اقتصاد اسلامی معتقد است: برای تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند معماری جدید در اقتصاد براساس الگوی اقتصاد اسلامی هستیم که با دست نامرئی محقق نمیشود ولی اقتصاد اسلامی متولی ندارد، باید رهبری شخصاً فرماندهی اقتصاد مقاومتی را بهعهده گیرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بر اساس ابلاغیه مقام معظم رهبری، اقتصاد مقاومتی الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی است تا بتواند الگوئی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد. برای تبیین چیستی اقتصاد مقاومتی و ارتباط آن با اقتصاد اسلامی با دکتر حسین عیوضلو عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) و استاد اقتصاد و بانکداری اسلامی گفتگو کردیم که مشروح آن به شرح زیر است:
آنچه از سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری و هم از صحبتهای بعدی حضرت آقا درباره اقتصاد مقاومتی متوجه شده ایم این است که ایشان در بحث اقتصاد مقاومتی در نهایت دنبال یک الگوی اقتصاد اسلامی هستند. حضرتعالی که در بحث اقتصاد و بانکداری اسلامی و مواردی از این دست کار تخصصی کردهاید و صاحب نظر هستید، چه تعبیری از اقتصاد مقاومتی دارید؟در نهایت اقتصاد مقاومتی به الگوی اقتصاد اسلامی می رسد یا نه؟
به نظرم میآید که رهبری در چند سال اخیر رویکرد اقتصادی را به شخصه دنبال میکنند و به نوعی دنبال گفتمانسازی هستند و البته این موضوع را خوب شروع کردهاند، ایشان الان غیر از مقام ولایتی که دارند، در این مساله واقعا یک کارشناس هستند، موضوع جدیدی را مطرح می کنند که مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی گری و مقاومت است.
درحال حاضر ما باید با جهان تعامل داشته باشیم، هیچ شکی در این بحث نیست ولی قبل از تعامل لازم است، زیربنای اقتصادی قوی داشته باشیم، یعنی واقعا بتوانیم اقتصادی مقاوم داشته باشیم. به تعبیر من اقتصاد مقاومتی رویکرد عینی یا هیکل اقتصاد اسلامی، یعنی جنبه تحققی اقتصاد اسلامی است. اقتصاد اسلامی در صورت تحقق یک اقتصاد مقاومتی و زمانی که مبانی نظری اسلامی جنبه تحققی پیدا کند، محقق می شود. این اقتصاد عینیت یافته اقتصاد اسلامی است.
در واقع ما تعبیر دقیقی در اقتصاد اسلامی داریم، در کتابهای من هم این موضوع تاکید شده است البته من بیشتر طبق آیه قرآن به کلمه قوام تاکید دارم؛ آنجا که خداوند در قرآن می فرماید: "و لاتوتوا السفهاء اموالکم االتی جعل الله لکم قیاما" ، کل اموالی که در اختیار ماست را خداوند در اختیار ما قرار داده و صفتش این است، خداوند می فرماید از این اموال درست و صحیح و عاقلانه استفاده کنید، این اموال باید مایه قوام و استحکام شما باشد؛ بنابراین اقتصاد باید مقاوم باشد و بتواند مستحکم شود بعبارت دیگر اقتصاد مانند نهالی است که ریشه خیلی قوی دارد و باید بتواند شاخ و برگ پیدا کند.
به تعبیر شهید مطهری اقتصاد اسلامی یک اقتصاد قائم به ذات و غیر قائم به غیر است، اقتصادی است که ثروت در آن رشد و نمو پیدا میکند. پس نهالی است که زیربنایی محکم دارد و می تواند رشد کند، بنابراین ما باید این رویکرد را نسبت به اقتصاد داشته باشیم و بر این مبنا اقتصاد مستحکم و با ثباتی را داشته باشیم و طبیعی است که در مراحل بعدی بحث این است که باید با جهان بیرون چه تعاملاتی داشته باشیم؟
البته تجربه استفاده از اقتصاد مقاومتی در کشورهای غربی نیز میتواند نشان دهد که این سیاست چه فوایدی دارد ولی آیا اقتصاد مقاومتی با اقتصاد اسلامی یکی نیست؟
اقتصاد مقاومتی تعبیری جدید است؛ اقتصاد مقاومتی بحثی است که در ادبیات امروز جهانی مطرح شده چراکه این کشورها در برابر نوع ساختار اقتصادی که داشتند ساختمان اقتصادی و مبانی که مطرح کرده بودند، عملا با مشکلاتی مواجه شدند که بحران زا شد؛ عملاً اقتصاد غرب با بحران عظیم در سال 2008 مواجه شد و از همین رو بود که غربیها متوجه شدند باید برای اقتصاد معماری جدیدی داشته باشند که بتواند در برابر ناملایمات و بحرانها و آسیب های اجتماعی و طبیعی مقاوم و انعطاف پذیر باشد. لذا یک اقتصاد مقاوم و انعطاف پذیری را دنبال می کنند.
جهان دنبال یک رویکرد جدید اقتصادی است حتی جهان غرب، خیلی از اقتصاددانان کشورهایی که با بحران مواجه هستند، دنبال یک معماری جدیدی هستند. خوشبختانه این مفهوم خیلی با مفاهیمی که در اقتصاد اسلامی داریم نزدیک است لذا این گفتمان در اقتصاد ایران هم شکل می گیرد و خوبست که رهبری به این موضوع به جد پرداختهاند و سیاستهای کلی را اعلام فرمودند و ما انتظار داریم که امسال آن طوری که پیداست و با همتی که هست، یک پیگیری جدی در این راستا انجام شود.
در سالهای قبل اقدام خاصی در این مورد انجام نشده است؟
ما در سالهای قبل پیگیری جدی نداشتیم، ظاهرا نشان میدهد که پیگیری های جدی دراین زمینه هست. ساختاری کارهایی انجام شده، خود دولت هم سیاست ها را طبقه بندی و به تفکیک وزارتخانه ها جدا کرده و ستاد اقتصاد مقاومتی را شکل داده ولی اجرای کامل این سیاست نیازمند کار بیشتر است، این موضوع نیاز به بحث دارد مبنی بر اینکه تا چه حد این اقداماتی که میخواهد انجام شود میتواند با آن چارچوب مبانی نظری اقتصاد مقاومتی هماهنگ باشد و بتواند آن سیاستهای کلی را تحقق بخشد.
ما به یک معماری جدید اقتصادی نیاز داریم، مفهومش این است که ما نباید به آن چه که تاکنون بوده اکتفا کنیم؛ یعنی به نظر من باید زمین بازی را عوض کرد و نباید در چارچوب همان بازیهای سابق کارمان را ادامه دهیم. واقعیت این است که علی رغم اقدامات خوبی که در جهت تعامل جهانی رخ داده یعنی مذاکرات، نظام جمهوری اسلامی به نحوی است که به این راحتی نمیتواند با آن هنجارهای جهانی هماهنگ باشد، نظم جدیدی را دنبال می کند و همیشه با تحریم های جدی مواجه هست.
ما باید در کنار بحث اقتصاد مقاومتی تدابیری ویژه بیندیشیم برای این که اقتصاد ما بتواند در برابر تحریم ها و بحرانها مقاوم و با ثبات باشد و برای این مردم عزیز اقتصاد مستحکمی را به ارمغان آورد، نیازمند تدابیری جدید هستیم و این مستلزم بازی جدیدی است و نمی توان از ساختار و روش های قبلی انتظار داشت که اقتصادمان را از این بحران ها نجات دهند.
اشاره کردید که این بحث نه با اسم اقتصاد مقاومتی بلکه با عناوین دیگری در جهان غرب مطرح هست، یعنی بحث تغییر ماهیت در غرب هم دنبال می شود. آیا اقتصاد ریاضتی که آنها مطرح می کنند با اقتصاد مقاومتی ما سنخیتی دارد؟
نه، یک بخش از اقتصاد مقاومتی از جنگ غزه شروع شده که در آن جا می توان به حالت ریاضتی تعبیر کرد. گفتمان غالب در غرب این است که آنها دنبال یک راهکار جدید هستند که مفهوم ریاضت ندارد؛ بلکه مفهوم یک ساختار جدید است و نظامهای پولی و مالی جهان غرب را به بحران کشانده و غرب در خصوص بحران مخصوصا اقتصاد آزاد برای برون رفت از بحران، خیلی راهکار ندارد.
آن ها دنبال یک ادبیات جدید اقتصادی و یک نظریه جدید برای اداره اقتصاد هستند که یک اقتصاد انعطافپذیری ایجاد کنند و البته جنبه اجرایی و الگوسازی داشته باشد، همچنین دارای الگوهایی باشد که بتواند اقتصاد آنها را با ثبات کند. یونان در اثر بحران ها با خطرات جدی رو به رو شده و همچنین قسمت اعظم اروپای شرقی دنبال نسخه های جدیدی برای اقتصاد خود هستند.
واقعیت این است که گفتمان علم اقتصادی غالب، جوابگو نیست و در این زمینه میشود بحثهای جدیتری را مطرح کرد چراکه طرح فعلی بیکاری و فقر را بیشتر میکند. برهمین اساس ما باید دنبال مدل جدید اقتصادی باشیم که به ثروت اقتصادی جامعه و داشته های اقتصادی تکیه کند از این نظر ما موقعیتی منحصر به فرد داریم؛ همچنان درآمدهای خوب نفتی را داریم و اقتصاد ما می تواند بر یک منبع طبیعی متکی باشد.
ما باید بر اساس داشته هایمان مدلی اقتصادی که پاسخگو باشد را طراحی کنیم. باید سعی کنیم مقداری مدل را عوض کنیم و ابتدا باید این مطرح شود که مدل های کنونی جوابگو هست یا نه؟ که به نظرم نیست. مدلی که سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی دیکته میکند با این مدلهای امروز قابل تحقق نیست و حتما نیاز به یک طراحی جدید دارد که در خود فرمایشات رهبری هست که در جاهایی قوانین مانع است و باید قوانین عوض شود. پس باید دنبال یک مهندسی جدید بود.
در واقع شما معتقدید که الگوی مناسب برای رسیدن به یک اقتصاد مقاومتی نظام اقتصاد اسلامی است؟
ما می توانیم این بحث را مطرح کنیم.
مقام معظم رهبری در طرح سیاستهای اقتصاد مقاومتی فرمودند که این سیاستها با شعارهای سال مثل حماسه اقتصادی اندکی تفاوت دارد در اینکه آن شعارها بیشتر راهبردی بود ولی اقتصاد مقاومتی باید به برنامه عملیاتی تبدیل شود.
اینجاست که من یک معضل بزرگی را می بینم. تاکید رهبری روی زیربنای اقتصاد اسلامی است. ولی امروز اقتصاد اسلامی یک بحث فراموش شده است، یعنی گفتمان غالب، گفتمان اقتصاد اسلامی نیست و رویکردی ضعیف از آن به عنوان یک راهکار غالب خود را مطرح می کند و این تضعیف آن است؛ به هر حال نظام ما یک نظام و تجربه جدیدی است.
ما نباید فوری در حوزه نظریه و نظامسازی متوقف شویم بلکه ما بنا بر اقتضائات موجود خودمان را با شرایط تطبیق دادهایم ولی نباید مفهوم این باشد که در این شرایط بمانیم و دنبال الگوهای مناسب اسلامی نباشیم. ولی مثل اینکه اینها فراموش شده است، ما زمانی انقلاب فرهنگی کردیم که الزام بود، ولی به نظرم آن انقلاب فرهنگی برای همان دوره اول بود و ما امروز به یک انقلاب فرهنگی جدید نیاز داریم که می تواند تحول در نظریه ها را رقم بزند. ما همان نظریه های غربی را در اجرای اقتصاد و الگوهای اجرایی به کار می گیریم ولی اقتصاد اسلامی آبشخور نظریه های دیگر است که زیربنایی برای نظریه ها و الگوهای دیگر است.
چرا ما داریم فراموش میکنیم و به همین شرایط اضطرار خود را منحصر کردیم، به نظرم این یک پارادوکس و معضل است. ما همه این بحث و حساسیت را متوجهایم ولی خیلی ها در این زمینه حساسیت ندارند مثلا در نظام بانکداری الگوهای اقتصاد اسلامی حاکم نیست؛ یک الگوی ضعیفی به نام بانکداری بدون ربا حاکم است، نسخه بانکداری بدون ربا توسط شهید صدر در زندان برای کویت طراحی شد که ویژه یک نظام طاغوتی و غیر اسلامی بود ولی وقتی نظام جمهوری اسلامی داریم نهادسازی ها هم باید در چارچوب این نظام باشد، این ها نظریههای اقتصاد اسلامی است در حالی که این اقتصاد در ایران متولی ندارد.
کجا و چه کسی متولی اقتصاد اسلامی است؟کدام دانشکدهها؟چه کسی آزمون اقتصاد اسلامی میگیرد؟ در وزارتخانه ها این موضوع تا چه حد محوری است؟ به نظرم این موضوع متولی ندارد، حتی شورای نگهبان که نگهبان قانون اساسی است؛ قوانین مطرح شده را با قانون اساسی تطبیق می دهد.
آیا اقتصاد اسلامی متولی دارد یا نه؟ اقتصادی که باید گفتمان غالب شود و بتواند زیربنای یک اقتصاد سالم و با ثبات و پویا و پایدار باشد. این بزرگترین معضل است. باید مقایسه کنیم مثلا باید خود نظام را به لحاظ اسلامی تجزیه و تحلیل کنیم نه این که فقط یک ربا را حذف کنیم؛ مفهومش این است که ما نظام بانکی را پذیرفتیم و فقط مشکلی در روابط حقوقی دیدیم که آن را اصلاح کردیم.
این غلط است مثل این که یک نظام خانوادهای را مطرح میکنیم که می خواهیم یک نظام اسلامی داشته باشد، مشکل را در این میبینیم که ابتدا عقدی انجام نمیشود، خطبه عقد باید خوانده شود، درست است که ازدواج با خطبه عقد، اسلامی میشود ولی آیا خانوادهای اسلامی شکل میگیرد؟ نه، خانواده اسلامی یعنی اسلام در آن الگوبخش است و پیامبران برای این آمدند که تغییر ایجاد کنند و تعادل ها را به هم ریختند چون یک ترقی و اعتلاء و تحول می خواستند.
اگر قرار بود در شرایط عادی بمانیم برای چه پیامبران و نظام تشویق و تنبیه آمدند؟! پس اقتصاد اسلامی از زمان حضرت شعیب(ع) آمده که به او میگفتند چرا در مسائل اقتصادی ما فضولی میکنی؟ نظام نبوت و امامت الگوی خودش را دارد پس باید الگوهای خودش را ایجاد کند، دخالت دارد، نمی توان این ها را نادیده گرفت.
هم اکنون کاری در این جهت انجام میشود؟ ارزیابی شما از عملکرد دولت یازدهم در زمینه اجرای اقتصاد مقاومتی و پیادهسازی اقتصاد اسلامی چیست؟
دولتمردان ما درگیر مسائل روزمره شدهاند، البته کار سنگینی است و حتی نظام حوزوی ما هم که باید به این بحثها بپردازد گفتمان غالبش هنوز نظامات جدید را نشناخته؛ نظام بانک و بیمه را نشناخته، به صورت رو بنایی به موضوعاتی پرداخته که فوقش میتواند اصلاحاتی در روابط حقوقی انجام دهد که البته تا این حد هم نشده. اگر قواعد بانکداری را نگاه کنید می بینید که مشکلاتی جدی داریم.
مسائل ما حتی به لحاظ حقوقی هم حل نشده و ما در این مسائل تنگناهایی بسیار جدی داریم، خیلی از تعاملات و خدمات بانکی وجود دارد که در مورد آن حکم حقوقی نداریم. حتی نظام فقهی از نظام حقوقی عقب تر است. پس یک نهادی باید وجود داشته باشد که به موضوعات از بالا نگاه کند و اصلاح کند.
زمان انقلاب این اضطرار بود و انقلابی صورت گرفت، انقلاب فرهنگی شد، فکر کردیم که مساله حل شده در حالی که حل نشده و مقام معظم رهبری خیلی هوشیارانه به این موضوع پرداخته و اقتصاد را با فرهنگ ربط داده اند.
ما فرهنگ غنی اسلامی را فراموش کردهایم و داریم مطالعات غربی را در مکاتب آموزشی خود تدریس میکنیم که اکثرا مبانی الحادی دارند، بحث هایی مثل مطلوبیت و عقلانیت و... چرا ما فرهنگ سازی اسلامی را مطرح نمی کنیم.
بر خلاف نظر برخیها که دارند بین اقتصاد و فرهنگ تفکیک میکنند و اولویت را با فرهنگ میدانند شما معتقدید که اتفاقا این دو هوشمندانه در کنار هم هستند؟
بله من هر چه بیشتر فکر می کنم به این میرسم که این بحث بسیار هوشمندانه مطرح شده است.
یعنی این دو مقوله جدا از هم نیستند؟
بله، بحث هایی وجود دارد که اقتصاد یا سیاست زیربناست؟ البته اگر اقتصاد را به عنوان قوانین در نظر بگیریم نمی شود قوانین را نفی کرد و قوانین طبیعی قابل نفی نیست، ممکن است که سیاست جنبه تصنعی و ساختگی داشته باشد چون حوزه اجراست ولی برخی مقوله های اقتصاد جنبه قوانین طبیعی دارد و زیرساخت سنن دارد و سنن می تواند زیربنا باشد. ولی بالاتر از همه این ها برای اقتصاد و سیاست و جامعه و جنبه های دیگر فرهنگ باید زیر بنا باشد، فرهنگی که بر اساس تعالیم اسلامی شکل گرفته باشد.
به این معنی که پیامبر ما 13 سال تربیت کردند و سرمایه انسانی ساختند و این نیروهایی که توسط پیامبر آموزش دیده بودند به عنوان مهاجرین در کنار انصار قرار گرفتند و تمدن اسلامی در مدینه پایهریزی شد. داشتههای مهاجرین همین آموزش و تربیتی بود که از پیامبر اسلامی داشتند، این داشته ها کمتر از داشتههای مادی انصار نبود این دو برادرانه در کنار هم قرار گرفتند.
ما به یک بازمهندسی نیاز داریم، تخصص ما این است و میگوییم در حوزه اقتصاد این نوع بازی چه نتیجه ای دارد، بنده نوعی در کار اجرا هم هستم و می بینم که هم در حوزه اجرا و هم در حوزه نظر این نوع پردازش ها ما را به نتیجه نمیرساند. خیلی از این ها خلاء های فکری است و ما به اقتصاد اسلامی بدرستی نپرداخته ایم و آن را به حد باید ها و نباید ها منحصر کردیم.
یک سری از بزرگان هم در این زمینه زیربناهایی ساخته اند که مشکل دارد، مثلا فرمودند اقتصاد اسلامی علم نیست، این گزاره نادرستی است. اقتصاد اسلامی علم است و مبتنی بر سنن است، سنن تکوینی. اینها به پردازش نیاز دارد، اقتصاد اسلامی هم مکتب است و هم علم و فلسفه و هم نظام است و در همه این جمع ها می تواند گشاینده کار باشد. اگر این جور نباشد که حکومت امام زمان(عج) نمود پیدا نمی کند. امام ناظر یا حاضر باشند فرقی نمی کند؛اگر این مقدمات اجرا شود همان نتایج حاصل می شود اگر درست بهره برداری شود نتایج مهم آن را خواهیم دید.
"بها تستقیم شوونهم" بر مبنای اقتصاد است که شوون مستقیم می شود قواما للمسلمین. مبانی و رفتارهای اقتصادی اسلامی درست و سالم می تواند قوام و استحکام ایجاد کند. امام صادق(ع) فرمودند که "قواما للمسلمین" بسیاری از این ها باعث قوام مسلمین می شود. باید ببینیم که چه نوع پایهای را ایجاد کنیم که بتواند قوام للمسلمین باشد. اگر ما تباهی می بینیم حتما در مبانی نظری مشکل داریم، معنی ندارد که مبانی ما اقتصاد اسلامی باشد ولی نتیجه، فقر و بیکاری باشد.
حتی به نظرم می آید که مراجع عظام و علمای اعلام و ائمه جمعه در این زمینه ها باید مقداری توجیه بشوند و گفتمان جدیدی را مطرح کنند، گفتمانی که اعتقاد درست و صحیح دارد که نظام و تفکر اسلامی می تواند نجات بخش باشد این در غرب وجود دارد ، متخصصانی از آلمان آمده بودند و گفتند ما که در نظام غرب راهکاری ندیدهایم و به ایران آمدهاند و احتمال میدادند که گمشده خود را در ایران و بانکداری اسلامی پیدا کنند.
علما و اقتصاددانانی از یونان به ایران آمده اند و تحقیقات خوبی ارائه کرده اند، راهکارهای خوبی برای نجات اقتصاد ایران مطرح کرده اند و گفته اند که شما مزیت هایی دارید که می توانید از این ها برای نجات اقتصاد خود استفاده کنید آنها دنبال راهکار جدید هستند. به نظرم میآید که باید بحث را جدیتر گرفت و مقدمات ما مشکل دارد یعنی ما خیال نکنیم که مقدماتمان درست است باید به این مقدمات پرداخت تا به نتایج برسد، نیاز به تغییرات و دستی مرئی دارد ما نمی توانیم منتظر دست نا مرئی بازار باشیم که مسائل مان را حل کند.
ما نباید به مسائل جاری دولت بپردازیم، اینها باید علیالقاعده حل شود ولی نهاد مهمتری که میتواند محتوای جمهوری اسلامی و اقتصاد اسلامی را نشان دهد به فکر طراحی الگوهای جدید باشد. ما امروز نیروهای لازم را داریم که اوایل انقلاب وجود نداشتند، این سرمایه های انسانی تربیت شده هستند ولی یک مقدار خلط مبحث وجود دارد؛ لذا ما تا چه حد بگوییم کسی به این بحث ها توجهی ندارد و اقتصاد اسلامی متولی ندارد. خیلی ها خیال میکنند که اقتصاد علم است و اقتصاد اسلامی فقط یک سری تغییراتی را در آن انجام می دهد که این فکر غلط است و اصلا تحولات از فکر ساخته می شوند وقتی در فکر مغلطه و نقص دیدگاهی و رویکردی می بینی، نتیجه بخش نیست.
برداشتی که از اظهارات شما داشتیم این است که اولویت این است که ما از پایه و اساس باید یک سری نهادسازی کنیم و ساختارها را از پایه تغییر دهیم. در این زمینه اولویت با چه کاری است؟آن نهاد بالاتر باید چه ساختاری داشته باشد؟ در سیستم قانونی و حقوقی جمهوری اسلامی این نهاد قابل شکل گیری هست یا نه؟ احتیاج به مصوبه ای داریم؟ باید مجلس پای کار بیاید؟
زمان زیادی از عمر نظام جمهوری اسلامی نگذشته، نباید انتظارات ما بیش از حد باشد. ما دو حرکت میبینیم؛ یک حرکت نظامات اجرایی دولت است و یکی هم اقداماتی است که رهبری فرمودند. ایشان دنبال گفتمان سازی هستند.
الان مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت تقریبا همین تداعی را دارد که الگو ایجاد کند ولی آن خیلی طولانیمدت است یعنی در مقدمات خیلی بعید است، آن هم کار درست و لازم است ولی در این میان دولت و مجلس دنبال اقدامات اجرایی است، اینجا یک خلا جدی وجود دارد ما باید از آنچه که داریم استفاده کنیم، از داشته ها و سرمایه های انسانی در جهت الگوسازی و ارائه راهکارهای لازم استفاده کنیم، شاید این راهکار ها کاملا درست نباشد ولی خب 70یا 80 درصد نتیجه بخش هستند و خیلی بهتر از این است که در وضع موجود غوطه ور باشیم.
در مبانی نظام قانونگذاری و برنامههای 5 ساله کشور باید نهادی وجود داشته باشد که بتواند بر اساس مرکزیت تفکر اقتصاد اسلامی، طراحی کند و این بحث ها در دولت قبلی هم وجود داشته؛ طرح ساماندهی اقتصاد و جمع هایی شکل گرفتند ولی مقداری رویکردها ناقص بود یا ضعف هایی بود که نتوانست جایگاه خود را پیدا کند؛ لذا روح حاکم بر برنامه های سالانه کشور و برنامه بودجه و برنامه 5 ساله کشور باید از یک مبانی نظری محکم تبعیت کند، این مبانی که میتواند جوهره این سیاست های اقتصاد مقاومتی باشد، الگوهایی را طراحی کند که نتیجه بخش باشد.
ما امروز می توانیم این مبانی را دنبال کنیم به شرطی که دولت نهادی را شکل دهد. حتی تحقق بخشی از سیاست های اقتصاد مقاومتی با این ساختارهایی که در وزارتخانه ها شکل گرفته قابل عملیاتی شدن نیست، لذا اقدامات جدیتر دیگری را نیاز دارد. ولی به عنوان پاسداشت جوهره حرکت نظام جمهوری اسلامی ما به نهادهایی نیاز داریم که بتوانند پایش و مفهوم پردازی و نظریه پردازی کنند و از این نظریه ها حمایت جدی داشته باشند.
یک راه حل میان بر باید وجود داشته باشد و الا نمیتوانیم از آن چارچوبی که در مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ایجاد شده به این زودی ها انتظار الگو داشته باشیم. به نظرم شرایط اقتصادی به نحوی است که ما نیازمند تغییر و تحولی جدی در ارکان برنامه ریزی کشور هستیم
این باید از کجا آغاز شود؟ما در پایان سال 93 نمیخواهیم بگوییم که اقتصاد مقاومتی انجام شود ولی باید یک شروع و نقطه آغاز تغییری را مشاهده کنیم که ببینیم که در این حوزه واقعا کاری انجام شده.
اینها الزاماتی را دارد، یک قسمت آن در سیستم رهبری است و رهبری هم یک فرد نیست بلکه یک نظام است در آن جا باید نهادهایی وجود داشته باشد که بتوانند این بحث ها را پردازش و تدوین کنند و مبنای الگوهای نظام برنامه ریزی کشور قرار دهند. از این نظر خود رهبری لازم است که فرماندهی موضوع را داشته باشند و این مطالبه بصورت جدی وجود دارد. ایشان باید ارکانی را داشته باشند که بتواند در این حوزه نظریهپردازی کنند و از داشتههای موجود حداکثر استفاده را بکند و باید سیستم رهبری به صورت نهادهایی تکوینی در جهت اصلاحات بیشتر شکل گیرد و بعد مطالبه برای دولت ها ایجاد کند چون دولت ها به اندازه کافی مشکلات خودشان را دارند و درگیرند ولی این مطالبه از بالادست خود به خود نظام برنامهریزی و تصمیمگیری کشور خودش را تنظیم می کند.
مثلا در دوره قبل وقتی آقای احمدی نژاد طرح تحول اقتصادی را مطرح کرد مشاهده کردیم که دولت و وزارتخانهها و بانک مرکزی به نحوی در جهت ارائه طرح تحول گام برداشتند، یعنی تا مطالبه از بالادست و از مقام دولتی نباشد، ما نمیتوانیم انتظار داشته باشم که نهادهای پایین که هزاران مشکل دارند، کاری در جهت اصلاح مبنایی انجام دهند. آن ها در جهت همین حفظ وضع موجود می توانند، نه بیش از این. این است که این وسط خلاءهایی وجود دارد و ما به نهادهایی نیاز داریم نمی توانیم بگوییم که این سیاست ابلاغ می شود و دولت باید اجرا کند.
خود دولت باید این نهادها را تشکیل دهد یا باید فرا قوه ای باشد؟
به نظرم در ابتدا باید نهادهایی فراقوهای وجود داشته باشند، یعنی با فرماندهی رهبری و نهادهایی که زیرمجموعه ایشانند که می تواند تک به تک این نوع مسئولیت ها را به برخی از فقهای عظام محول کند. باید تفکیک مسئولیت باشد و افراد خاصی که بزرگان اندیشه ای کشور هستند متولی باشند و این بتواند کل داشته های کشور را جمع بندی کند و از فرصت ها استفاده کند و بودجه مناسب در اختیار قرار داده شود و بتواند بر این مبنا از دولت هم مطالبه کند، خود به خود نهادهای دولتی هم درگیر خواهند شد.
به هر حال دولت افراد متخصص خوبی را دارد و قدرت اقتصادی در اختیار دولت هست؛می تواند با ترکیب این ها یک زمینه مناسب الگوپردازی مبتنی بر اندیشه اسلامی شکل گیرد ولی همه این ها حالتی دارد که نیازمند یک دست مرئی و فردی است که این کار را انجام دهد، خود به خود این کارها صورت نمی گیرد و واقعا نیازمند یک اقدام عملی است. در شیمی این بحث ها هست اگر مواد را رها کنی به سمت عدم تعادل می روند، قدرتی لازم است که تعادل ایجاد کند، لذا در ساختار نظام تصمیمگیری کشور حوزه رهبری میتواند این بحث ها را بعنوان مساله ای باز مطرح کند و بزرگانی امتحان پس داده هستند که متولی این کار باشند که بتوانند ترکیب ایجاد کرده و از این طریق امکان اصلاحات جدی و حتی تصمیم گیری های مقتضی وجود دارد یعنی آن بحث هایی که من در حوزه نظریه پردازی مطرح می کنم در حوزه اجرا هم مشابه همین است.
به عبارت دیگر ما با این ساز و کار نمیتوانیم در مقابل تحریم ها مقابله کنیم، اگر در جاهایی توانستیم به خاطر ساز و کارهایی جهادی و انقلابی بود که اصلا ساز و کارهای قانونی و نظارتی ما با شرایط مقابله با تحریم تطبیق ندارد لذا اگر بخواهیم با شرایط عادی مسائلمان را حل کنیم، نمی شود. هر جا حل کردیم به خاطر ساز و کارهای دیگری بود که آن هم نیاز به تدابیری دارد که از آن سوء استفاده نشود، نیاز به کنترل داخلی و سیستم سازی و ایجاد نهاد دارد.
این بحث ها ایجابی است؛ اصلا حرکت اسلامی ایجابی است و خود به خودی نیست، نمی توانیم انتظار داشه باشیم که نظامات خود به خود به سمت اسلامی حرکت کند یا این پردازش جوری است که می تواند. این پردازش ها در شرایط خاص خودش بود مثلا قانون بانکداری بدون ربا برای آن شرایط بود، برای 5 سال. بنا این نیست که دیگر آن را رها کنیم و بانکداری ما خود به خود به سوی اسلامی شدن سوق پیدا خواهد کرد.
یا قوانین نظارتی ما کافی است یا درست است؟ ما اول باید کار کنیم که این صورت مساله ها را حل کنیم، بعضی ها خیال می کنند این ها حل شده، در حالی که حل نشده و مقدمات مشکل دارد. ساختمانی که مقدماتش مشکل دارد چه ساختمانی است؟!اول باید روی نقشه و معماری آن بحث کنیم. بله، ما در اوایل انقلاب بر اساس شرایط و اقتضائات اقداماتی را انجام دادیم که لازم هم بود، ولی این جریان به سوخت جدید و موتورهای جدید نیاز دارد که این شتاب بیشتری به خود بگیرد واین بدون سوخت نظریه پردازی و الگوی اسلامی ممکن نیست.
کمی کاربردی تر بحث کنیم، درباره دولت فعلی، شما معتقدید که باید کار از باب نظریه سازی شروع شود و مقدماتی فراهم کنیم که تغییراتی پایه ای و اساسی در ساختارها و نهادها ایجاد شود؛ حد اقل کار این است که سیاست های اجرایی که دولت اجرا می کند در راستای آن بحث اقتصاد مقاومتی باشد ولی ما در عمل می بینیم که مسئولین این دولت در موارد متعدد سیاست هایی اعمال میکنند که با این قضیه تناقض دارد. حضرتعالی مطلعید که از مشاورین اقتصادی گرفته تا مسئولین ارشد اجرایی در بحث نظری هم خیلی اعتقادی به این جور کارها ندارند و اصلا خیلی به اقتصاد اسلامی تمایلی ندارند. چقدر می توان به این دولت امیدوار بود که این بحث ها به نتیجه برسد؟
این جور که نمیشود در مورد دولت فعلی بحث کرد و قضاوت نمود. ما در مورد ساختار نهادها بحث کردیم لذا زیاد فرقی بین این دولت و دولت قبلی وجود ندارد. من میگویم که جامعه متخصص و کارشناسان ما در نظام آموزش و تربیتی در چارچوبی که ما مطرح میکنیم به عنوان اقتصاد اسلامی، تربیت پیدا نکرده لذا این نظام جمهوری اسلامی که آمد نظام اقتصادی-اجتماعی ایران را تغییر داد، نیازمند این است که در حوزه تولید نظریه و علم کار کند و نظام های آموزشی را اصلاح کند. لذا تقصیر هیچ دولتی نیست.
ما به رهبران جامعه که رهبران فکری جامعه هستند نیاز داریم. بعد از آن به مرحله دولت میرسیم که درگیر مسائل روزمره خودش هست و واقعیت این است که اقتصاد ایران مشکلاتی جدی دارد و باید برای حل این موضوعات نقشه بکشد. باید درباره ساختار توسعه اقتصادی ایران بحث کنیم که این توسعه نیازمند یک برنامه ریزی جدید است. ما یک سری خلاهای جدی داریم، حلقههایی مفقوده در ادبیات اقتصادی ما وجود دارد که بدون این امکان تحرک اقتصادی کامل وجود ندارد باید ریز شویم و ببینیم که این حلقه های گمشده کجاست.
مثلا برای تامین مالی شرکتهای دانش بنیان چه حلقههای مفقوده ای وجود دارد، وقتی تقویت شرکت های دانش بنیان یا اقتصاد دانش بنیان را مطرح می کنیم باید ببینیم که برای این چه الگوهای تامین مالی وجود دارد و چه الگوهایی برای افزایش صادرات نرم افزار در کشور طراحی می کنیم، روش های تامین مالی آن به چه صورت است؟
ما نیاز به معماری جدید داریم؛ یعنی نظام بانکداری و تامین مالی کنونی خیلی نمیتواند در این مسیر قابلیت خودش را نشان دهد؛بانکداری ما عموما یک بانکداری تجاری است در حالی که بانکداریهای دیگری باید این جا مطرح میشود، بانکداری خطر پذیر و قانون مندانه که بتواند مسائل ما را حل کند.
این جاست که باید وارد گفتگو شویم و ببینیم که این مهندسی میتواند ما را به نتیجه برساند و بحث شود که آیا سیستم های تعریف شده و ساختار و نهادهای ایجاد شده در این مسیر هستند یا نه؟ که من عرض میکنم که در بیشتر موارد در مسیر نیست. این اهداف را تحقق نمی دهد و نیاز به یک تحول ساختاری در نظام بانکی داریم و گریزی از آن نیست.
دولت قبل در این زمینه اقداماتی کرده و ظاهرا دولت جدید میخواهد اقداماتی انجام دهد منتهی تا در سختارها تغییر ایجاد نکنیم، نمیشود. در عرصه صنعت دانش بنیان دولت قبلی کارهای خوبی انجام داده مثلا معاونت علمی و فناوری و صندوقهای پژوهش و فناوری و... ولی کافی نیستند و باید نهادهای جدیدتری ایجاد شود. این ها متولی میخواهد، چه کسی و کدام نهاد متولی هستند. تک به تک باید مطرح شوند.
یا وقتی بخواهیم در صادرات نفت تنوع ایجاد کنیم آیا باید از همان الگوهای سنتی فروش نفت که جواب نمی دهد، استفاده کنیم؟ مگر ما در شرایط تحریم و بحران از الگوهای سنتی استفاده کردیم؟در آن شرایط ما از الگوهای ابتکاری و روش ها جدید استفاده کردیم. وزارت نفت باید دراین زمینه مسائل و راهکارهای جدیدی ارائه دهد، این نیازمند این است که ما ببینیم در ساختار وزارت نفت آیا زمینههای لازم برای تنوع سازی فروش نفت وجود دارد؟ آیا در ساختار بانک مرکزی، ساختاری برای ارائه ابزارهای جدید پولی وجود دارد که مبتنی بر ثروت ملی کشور باشد؟ ما دراین زمینه الگو داریم که می تواند اقتصاد کشور را به صور کلی متحول کند.
طی چند ماه اخیر طرحی مطرح شده تحت عنوان اوراق سپرده نفتی که می تواند بر اساس منابع نفتی کشور نظام پولی کشور را متحول کند؛ یعنی مردم و ایرانیان داخل و خارج این اوراق را خریداری کنند بر این مبنا مدل اقتصادی جدیدی مطرح می شود که این مدل نه تورم زاست و نه رکود زا، میتواند رشد ایجاد کند.
این ها مدل ها و ابزارهای جدیدی است. انواع موضوعات وجود دارد. آیا ساختار بانک مرکزی کاملا بر اساس همان مدل های قبلی می خواهد عمل کند یا برای نیازهای کنونی کشور در عرصه نفت، دانش بنیان و نقل و انتقال پول معماری جدیدی دارد؟ این سوالی است که شما باید از بانک مرکزی بپرسید. ببینید آیا معماری جدیدی دارد یا فقط بحثهای اداره بانک ها را در نظر دارد که به نظرم اداره بانکها بحثی نیست که متولی آن بانک مرکزی باشد. الان بعضی موضوعات خلط شده، بانک مرکزی متولی سیاست پولی کشور است.
یکی باید سوال کند که در این کشور اداره بانکها بر عهده کیست؟ !ما واقعا در مقدمات مشکل داریم، خیلی از مقامات خیال میکنند که اداره بانک ها بر عهده بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد است! اداره بانک ها به عهده کیست؟ آیا بانک مرکزی است؟نه، بانک مرکزی سیاست هایی را مطرح می کند و معیارهایی را که باید نظارت کند و متولی سیاست پولی کشور است.
از بانک ها فقط انتظار دارند ولی کسی نیست که مطرح کند که ساختار بانک باید چه جوری باشد و اداره آن به چه صورت است و مسائل انتظامی و استخدامی بانک ها باید از چه قوانین و آئیننامههایی تبعیت کند. اینها موضوعاتی است که در کشور باید مطرح و بررسی شود ولی ما خیال می کنیم که یک نفر متولی باشد و از او بخواهیم مثلا مشکل بانک ها را از بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد میخواهیم! اینها هر کدام در جایگاه خود مطرحند و مشکلات ساختاری دارند لذا می بینید که نه موضوع قانون بانکداری به نتیجه رسیده و نه موضوع ساختار بانک ها به نتیجه مشخص رسیده و هزاران هزار مدعی داریم که دارند نظام بانکی را متهم می کنند، باید کسی بررسی کند که متولی نظام بانکی کیست؟
مخصوصا اگر شما بخواهید بر مبنای ادبیات متعارف عمل نکنید و اسلامیسازی کنید این موضوع را پیچیدهتر میکند. وقتی شما میخواهید یک ساختار اقتصاد اسلامی را مبنا قرار دهید آیا این ساختار این نوع بانک مرکزی را نیاز دارد؟چه نوع بانک و وزارت اقتصاد و متولی را نیاز دارد؟ و چه قوانینی میخواهد؟ا ینها بحث هایی است که موضوع را پیچیدهتر میکند.
ما نمیتوانیم آن را رها کنیم چون بر اساس نظام غربی نیستیم اگر بخواهیم بر اساس آن عمل کنیم تمام نرم افزارهای آن موجود است، ولی قانون اساسی ما بر اساس جمهوری اسلامی است. این قانون اساسی الزامات نهادی خودش را دارد. ما این معماری را انجام ندادهایم. البته تا حدودی انجام شده ولی اگر بخواهیم اقتصادی بالنده داشته باشیم باید در عرصه نظر و ساختار و رفتار سازی این مهندسی را انجام دهیم و هم اقداماتی شروع شده و باید کامل شود و باید مطالبه وجود داشته باشد. ما باید سوالات را در کشور بشناسیم، رسانه ها دنبال سوالات جدی بروند، همه چیز را سیاسی نکنند. دنبال سوالات جدی که هر وزارت خانه ای میتواند به این ها پاسخ دهد و می تواند گفتمان جدیدی ایجاد کند.
میخواهم بگویم که به جای بحثهای سیاسی و جناح بازی و راست و چپ، رسانهها بالنده شوند که بتوانند سوالات جدی را در عرصه اداره کشور و اقتصاد مقاومتی و الزامات مطرح کنند. من میگویم به عنوان یک مهندسی اقتصاد اسلامی و مقاومتی نیازمندیم که ابتدا نقشه راه داشته باشیم. با این نقشه ها اقتصاد اسلامی و مقاومتی ایجاد نخواهد شد حتی مسائل روزمره کشور حل نمی شود چون ما گرفتار تحریم هستیم. مقابله با تحریم یک فرماندهی واحد می خواهد، ما چندین سال است حرف می زنیم، با این ساختارها و تقسیم کارهای وزارت خانه ها، امکان پذیر نیست، وزارت نفت یا بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند کار کند، این ها بحث هایی است که ما باید مقداری بازی دست خودمان باشد ما در زمین دشمن و الگوهای آنان بازی نکنیم.
باید مقداری زمین بازی را عوض کرده؛ زمینی که مبتنی بر فرهنگ اسلامی داشته باشیم. چرا استفاده نمیکنیم فرهنگی است که شهیدپرور و جهادی است و می تواند خیر دنیا و آخرت را داشته باشد و مبتنی بر تزکیه است و می توانیم با تربیت صحیحی اسلامی و مومنین نسبت به هم مودت دارند، آرامش ایجاد می کند، در بحث زکات خیلی جالب است که خدا می فرماید که زکات دهید که تزکیه ایجاد می کند، فرهنگی که ایجاد کنیم که پیامبر بر مردم صلوات بفرستد، باید فرهنگی ایجاد کرد که مبانی بر تزکیه و صلوات و رسول است یعنی صلوات از بالا و پایین است.
این در جامعه آرامشی ایجاد می کند، چرا ما از این فرهنگ دور شدیم و به یک سری معارف غربی چسبیده ایم که زیربنایی الحادی دارند. خیلی از بحث هایی که وجود دارد ما ریشه های مبانی نظری اقتصادی را مسلط هستیم، اگر کسی مشکل دارد بیاید از ما بپرسد. ما کارشناس این موضوع هستیم چرا به آن مبانی چسبیدیم و متوجه آن نیستیم ولی مبانی خودمان را رها کردیم، اسلام به خوبی میتواند ساز و کارهای اقتصادی را طراحی کند، چرا در این زمینه کار جدی انجام نمی شود؟ما داریم در حد خودمان کار می کنیم، ولی چقدر عمر داریم؟